بخش سوم از مطلب “چرا ترجمه می کنیم؟”

نوشته های پیشین از این لینکهای زیر بخوانید:

چرا ترجمه می کنیم؟-بخش دوم

چرا ترجمه می کنیم؟-بخش اول

یکی از قوی ترین شواهد بر قدرت عامل”نیاز” در پرداختن به ترجمه و برگردان از دیگر زبانها، کاری است که اعراب با کتابهای طب و برگرداندن آن به زبان عربی کردند.

ما پیشتر به نیاز اعراب به ترجمه فلسفه اشاره کرده ایم. اکنون یادآور می شویم که نیاز به طب و طبابت نیز از انگیزه های ترجمه در نژاد اعراب بود. بی دلیل نبود که دربارهای منصور، مهدی، رشید و مامون انباشته بود از دهها طبیب غیر عرب که در برگردان کتب یونانی قویاً مشارکت داشتند.

گروهی از ادیبان معاصر ما توانسته اند به سوال”چرا ترجمه می کنیم؟” با روش خاص خود در بررسی این موضوع و به میزان فهم و درکشان از آن و نیز برآوردشان از رورت آن، پاسخ دهند. این پاسخها ما را تا حدودی از پاسخی که پدران عربمان به این پرسش ندادند، بی نیاز کرده است. این مطالب را “علی ادهم” ناقد و مترجم،چنین بیان می کند” دوست دارم به اهمیت ترجمه در دوره های مختلف تاریخ،بویژه در عصر حاضر اشاره کنم. چه، ترجمه در ایجاد تفاهم و نزدیکی بین المللی مساله ای جوهری به شمار می رود. امروزه، روزنامه ها و مجلات و رادیو و تلویزیون افقهای فکری مان را گسترش داده و همزمان با آن تاکیر بر اشتباهات ناشی از جهل نسبت به اوضاع و احوال ملتها و ناتوانی در فهم زبانهای گوناگون کمک می کند.

امروزه، واژه های شنده شده(از رادیو و تلویزیون) و کلمات مکتوب و قابل خواندن(در مطبوعات و کتابها) دارای تاثیری درازمدت و بسیار مهم هستند. همین امر، اهمیت لغزشهای سیاسی یا هنری یا فرهنگی و یا لغوی را که مترجم دچارش میشود، دو چندان کرده است. بنابراین، مسئولیتی که در یک کنفرانس سیاسی سران یا یک کنفرانس علمی یا ادبی بر عهده مترجم نهاده می شود، مسئولیتی عظیم است و استعدادی برجسته از نوع خاص و برتری قابل توجهی را می طلبد.

نگرش استاد”علی ادهم” به نقش ترجمه و ضرورت آن در ایجاد تفاهم بین المللی و نزدیکی میان ملتها، نگرشی است که از سرعت ارتباطات میان بخشهای مختلف جهان در عصر جدید، الهام گرفته است. این دیدگاه همچنین یک دیدگاه انسانی نیز هست که حوزه سودمندی ترجمه را از “ترجمه به نفع علم” گسترش داده و آن را در خدمت تفاهم والای بشری قرار می دهد.

طبعاً استاد علی ادهم، این بینش منفعت طلبانه در خصوص ترجمه را فراموش یا از حوزه محاسبه خود ساقط نکرد و تاکیدش بر ارزش ترجمه در تفاهم بین المللی، گویای همین نکته است.

بدون شک تماس و برخورد ملتها با یکدیگر، تمایل به ترجمه و برگردان را در میان آنها تقویت و تشویق می کند و محصول و نتیجه کار را در این زمینه افزایش می دهد. مثلاً تماس قوی و نزدیک میان اعراب و ایرانیان از یک سو و میان اعراب و نسل مترجمان و ناقلان از سوی دیگر، سبب شکوفایی ترجمه در عصر عباسی شد. همچنین تماس میان مصر و اروپا در آغاز قرن نوزدهم-گاه از طریق سیاست و گاه از طریق اعزام هیاتهای علمی- باعث شکوفایی جنبش ترجمه در آن دوره شد. البته بیشترین افتخار این نهضت متعلق به اعضای هیاتهای علمی است که دولت مصر در آن زمان به اروپا،به ویژه فرانسه، اعزام کرد.

امروزه این تماس بیشتر و شدیدتر و ابزارهای آن پر شتابتر و گوناگون تر شده اند. از این رو، می بینیم که جنبش ترجمه بر آنچه که در دوره عباسی بود، برتری دارد و ناقلان و مترجمان و عربی کنندگان معاصر همگی از خود اعراب هستند نه از نژادهای بیگانه که در میان اعراب داخل شده بودند، مثل سریانیها،نسطوریان و حرانیان و …

راز این گرایش شدید به ترجمه آثار خارجی، همین یکی بودن ملیت ناقلان و مترجمان با زبانی است که به آن ترجمه می کنند. این گرایش آنقدر شدید ات که می توان آن را به سیل تشبیه کرد و همین امر ما را وا می دارد تا خواهان هماهنگ کردن تلاشها در کار ترجمه و برنامه ریزی برای آن و حسن انتخاب(در خصوص موضوعات  قابل ترجمه) شویم، چون امروزه واکنش مثبت اعراب نسبت به ترجمه اندیشه اروپایی و آمریکایی – و بطور  کلی،اندیشه جهان هستی چه آسیایی یا آفریقایی- از عمق وجود و ات خود آنها سرچشمه می گیرد.

منبع: کتاب” فن ترجمه در ادبیات عربی” از محمد عبدالغنی حسن”

ادامه مطلب را در  “بخش چهارم چرا ترجمه می کنیم؟” بخوانید.